من غریبم توی شهرت ، از غمِ دل شب ندیـدم
همه جا سرما و برفِ ، از این سرمایی بریدم
***
چشمِ خواب آلود روزم ، با سلامت ناز کرده
عشقِ تازه و جدیدی ، دفترش آغاز کــــرده
***
نم نم صدایِ خوبت ، مثلِ بارونِ بهــــــــاره
باز تابِ صد سلامت ، دل گشوده ای ستاره
***
می شنیدم حرفِ قلبت ، داد می زد در درونم
عاشق و مستِ نگاهت ، درد دارم بی زبونـــم
***
از هزار سلام گذشتم ، توی صندوقِ ثوابم
با علیک گفتن همونه ، نوری بر دریا بتابم
***
می خونم ترانه ی دل ، شبا در تاریکی مستــــــم
هر که دیده قهر کرده ، دلم در مهرت شکستم
***
خوش به حالِ تیکه سنگی ، توی ساحل آرمیده
نه دلی داره نه عاشق ، شب نشینی ها ندیـــده
***
من یه سنگم توی ساحل ، در کنارِ مرغِ دریا
مستِ تنهایی و شب رو ، دلبرم هستـــی خدایا
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 25/10/1391
:: برچسبها:
من غریبم ,
:: بازدید از این مطلب : 1683
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2